قلعۀ تیرخدای، این قلعه به خیره است و قلعه ای است سخت عظیم بر کوهی بغایت بلندی و از بهر آن این را تیرخدای خوانند، و بر آن جنگ نیست و هوای آن سردسیر است و آب از مصنعهاست. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 159). رجوع به نزهه القلوب ج 3 ص 116 و 133 شود
قلعۀ تیرخدای، این قلعه به خیره است و قلعه ای است سخت عظیم بر کوهی بغایت بلندی و از بهر آن این را تیرخدای خوانند، و بر آن جنگ نیست و هوای آن سردسیر است و آب از مصنعهاست. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 159). رجوع به نزهه القلوب ج 3 ص 116 و 133 شود
خدای واحد. احد. خدای یگانه: پس ازآفرین گفت کز یک خدای همی خواستم تا بود رهنمای. فردوسی. چنین بود پیغام کز یک خدای بخواهم که او باشدم رهنمای. فردوسی. به نام جهان آفرین یک خدای که رستم نگرداند از رخش پای. فردوسی. مکافات این بد به هر دو سرای بیابید از دادگر یک خدای. فردوسی. به پیروزی دادگر یک خدای سر جادوان اندرآرم به پای. فردوسی
خدای واحد. احد. خدای یگانه: پس ازآفرین گفت کز یک خدای همی خواستم تا بود رهنمای. فردوسی. چنین بود پیغام کز یک خدای بخواهم که او باشدم رهنمای. فردوسی. به نام جهان آفرین یک خدای که رستم نگرداند از رخش پای. فردوسی. مکافات این بد به هر دو سرای بیابید از دادگر یک خدای. فردوسی. به پیروزی دادگر یک خدای سر جادوان اندرآرم به پای. فردوسی