جدول جو
جدول جو

معنی پیر خدای - جستجوی لغت در جدول جو

پیر خدای
(رِ خُ)
کنایه از عثمان بن عفان است. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیر خدا
تصویر شیر خدا
از القاب علی بن ابی طالب (ع)، کرّار، اسداللّٰه، ساقی کوثر
فرهنگ فارسی عمید
(خُ)
قلعۀ تیرخدای، این قلعه به خیره است و قلعه ای است سخت عظیم بر کوهی بغایت بلندی و از بهر آن این را تیرخدای خوانند، و بر آن جنگ نیست و هوای آن سردسیر است و آب از مصنعهاست. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 159). رجوع به نزهه القلوب ج 3 ص 116 و 133 شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ خُ)
خدای واحد. احد. خدای یگانه:
پس ازآفرین گفت کز یک خدای
همی خواستم تا بود رهنمای.
فردوسی.
چنین بود پیغام کز یک خدای
بخواهم که او باشدم رهنمای.
فردوسی.
به نام جهان آفرین یک خدای
که رستم نگرداند از رخش پای.
فردوسی.
مکافات این بد به هر دو سرای
بیابید از دادگر یک خدای.
فردوسی.
به پیروزی دادگر یک خدای
سر جادوان اندرآرم به پای.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیر نداخ
تصویر پیر نداخ
تیماج سختیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیر خمار
تصویر پیر خمار
پیر میفروش
فرهنگ لغت هوشیار
لفظی احترام آمیز برای افراد ناشناس
فرهنگ گویش مازندرانی
خوک پیر
فرهنگ گویش مازندرانی